ولادت منجی دلها
با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را *** از آسمــان بــه دامنــــم افتاده آفتاب؟ يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را
***
از آسمــان بــه دامنــــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
***
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمــــام گلهـــــــا بوييده ام تــــو را
***
رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را
***
از هــــر نظر تــــــــو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
***
زيباپرستی دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را
***
با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
***
از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را...
قیصر امین پور